[vc_row][vc_column][vc_column_text]انحرافات و خطاها در هنگام تصمیم گیری
یک. اطمینان بیش از حد
در قضاوت و تصمیم گیری هیچ مشکلی فاجعه بار تر از اطمینان بیش از حد نیست. چرا ما اطمینان به بیش از حد تمایل داریم؟
اولین مورد توهم برتری است. ما مایل داریم دیدگاه های مثبت غیر واقعی در مورد خود و آینده مان داشته باشیم. در مواجهه با چالشهای جدید، خود را انسان خبره ندانید. بلکه خود را دانشجویی نوآموز تصور کنید که می خواهد چیز های جدید بیاموزد.
مورد دوم عقیده خام و ساده انگارانه، توانایی کنترل رویدادهای تصادفی است. می خواهیم باور کنیم که کنترل کامل بر سرنوشت خود داریم. اعتماد به نفس زیاد در توانایی تصمیم گیری،این موضوع را تقویت می کند.
مورد سوم توانایی محدود ما را در تصور رویدادها، در کلیه حالات و روش هایی است که ممکن است رخ دهند. ما با اطمینان بیش از حد روبرو می شویم؛ زیرا در درک تعداد راه هایی که ممکن است اشتباه باشند، عاجزیم.
مورد چهارم تمایل ما به جستجوی اطلاعاتی هست که عقاید پیشین ما را تایید میکند. ما جستجوی خود را با راه حل هایی آغاز می کنیم که مطلوب ما هستند. پس بر یافتن اطلاعاتی که این مورد مطلوب را مورد پشتیبانی می دهند، متمرکز می شویم.
مورد پنجم ما ارزیابی مناسبی از تصمیم های گذشته خود نداریم. دراین جا مکتوب کردن تجربیات گذشته حائز اهمیت می شوند. بصورت انتخابی فقط تصمیمات موفقیت آمیز خود را به یاد می آوریم. شکست های خود را فراموش می کنیم.
برای اینکه تصمیم های خردمندانه و معقول بگیرید، نباید خود را بیش از حد مجرب و دانشمند فرض کنید.
این موارد باور ما را در توانایی مان برای تصمیم گیری و پیشگویی آینده – بیش از آنچه واقعیت دارد – تقویت می کند.
چارچوب فکری خود را، به مسئله تحمیل نکنید.
باید نسبت به ادراک خود و داستان هایی که در تفسیر دنیای اطرافمان می سازیم، دقت داشته باشیم.
دو. تمایل به تنبلی
حتی اگر در مسیر درست هستید، اگر دست روی دست بگذارید زیان خواهید دید. « د.راجرز»
ما عموما سعی می کنیم از کارها و تصمیم هایی که برای ما خوشایند نیستند، اجتناب کنیم. ما میدانیم که دو سال یکبار باید به دندانپزشکی برویم، اما این کار را به تعویق می اندازیم. در دستمان لیستی طولانی از کارهایی است که مایل به انجامشان هستیم. اما به راحتی به تعویق می اندازیم. مثل رژیم گرفتن، ترک کردن سیگار، شروع یک برنامه کاری منظم و غیره. می توان اینگونه توضیح داد که این موارد کارها مورد مطلوب ما نیستند، بطوری که ناراحتی های فوری و سریع حاصل از آن بیشتر و نامطلوب تر از مزایای طولانی مدت آن به نظر می رسند.
درمورد تصمیمات کوچک هزینه تنبلی اندک است ولی در تصمیمات بزرگ باید متحمل هزینه های زیاد و حتی جبران خواهد بود.
سه. تمایل به لذت های آنی و زودگذر
برای بسیاری از مردم، چشم پوشی از ارضای تمایلات آنی، بسیار دشوار است. جالب این است که این رفتار اساسا مخالف تعلل و تنبلی و به تاخیر انداختن است. یکی به تبلی الویت می دهد و ترجیح دیگری بر ارضای تمایلات فوری را منعکس می کند. همچنین هر دو رفتار دارای یک بخش شخصیتی و یک بخش موقعیتی هستند.
هم تمایل به ارضای آنی و تعلل و تنبلی از مشکلات خود کنترلی هستند.
لذت و احساساتی هستند که ما را بسوی تمایل به ارضای آنی نسبت به رضایت و ارضای بلند مدت سوق می دهند. به عنوان یک انسان ما از تمایلاتی که لذت فوری را از ما دور می کند، رنج می بریم. اگر کاری احساس خوبی به ما بدهد، می خواهیم همین حالا آن را انجام دهیم و بالعکس. اگر کاری همراه و با دردباشد،می خواهیم آنرا به آینده موکول کنیم. چرا رژیم گرفتن ترک سیگار سخت است؟ هریک از آنها لذت آنی همراه است که اثرات احتمالی نا مطلوبشان به آینده ای نامعین موکول می شوند.
افراد با هوش هیجانی بالا، قادرند به چشم پوشی از اهداف کوتاه مدت خود هستند.زندگی ما ر از تصمیم هایی است که نیاز به چشم اندازی بلند مدت تر دارند. بطوریکه بسیاری از این تصمیمات مهم هستند.برای مثال ترک کردن دانشگاه و رفتن سراغ شغلی که درآمد و پاداش خوبی دارد که پاداش لحظه ای ایجاد می کند.
یکی از دلایلی که بسیاری از ما فاقد صبر و چشم انداز بلند مدت هستیم، این است که نتیجه نهایی مربوط به آینده است و ما کمتر میل داریم به آن بها دهیم.
برای غلبه بر وسوسه لذت آنی: روی اهداف بلند مدت و حس موفقیت اهداف تمرکز کنید.
چهار. اثر تکیه گاهی
نقطه پایان هر کاری به نقطه شروع آن بستگی دارد.
تاثیر تکیه گاهی، گرایشی به تثبیت اطلاعات اولیه به عنوان نقطه شروع است. هر گاه این تثبیت صورت گیرد، ما در پذیرش اطلاعات بعدی به مشکل بر می خوریم. مگر آنکه به اندازه کافی و مناسب با اطلاعات بعدی سازگار شویم. این تکیه گاه بطور وسیعی توسط افراد در حرفه های اغوایی (ترغیبی) نظیر تبلیغ کنندگان، سیاست مداران، بنگاه های املاک و وکلا استفاده می شوند.
تاثیر تکیه گاهی زمانی موثر است که فقدان اطلاعات واقعی، جهت مقایسه با یکدیگر وجود دارد. مخصوصا در خرید جواهرات و آثار هنری، براثرات تکیه گاهیتاثیر مخرب (سوء) دارد. زیرا مشکل اساسی افراد ارزیابی بهای واقعی آنهاست.جهت آسیب پذیری کمتر از تاثیرات تکیه گاهی از تمایل تکیه گاهی خود آگاه شوید. بپذیرید که همه، نسبت به تاثیرات اولیه آسیب پذیر هستیم.
بنابراین باید مراقب باشید زمانی که اطلاعات اولیه را دریافت می کنید، نیاز دارید بطور ویژه مقادیر اولیه را بخوبی بررسی کنید. بدین منظور که بطور غیر معمول افزایش یا کاهش نیافته باشند. به طرف مقابل اجازه ندهید، تمرکز شما یا گزینه هایتان را محدود کنند. سعی کنید ابتکار عمل را در تعیین اثر تکیه گاهی در دست داشته باشید.
پنج. تمایل به ادراک گزینشی
هر کدام از ما درکی منحصر بفرد برای آنچه که در این جهان می بینیم، داریم. در نتیجه ما نمی توانیم بی طرفانه، همه رویداد های اطراف خود را ببینیم. آنچه که ما انجام می دهیم، سازماندهی گزینشی و تفسیر رویدادها بر پایه ادراک های متعصبانه به خودمان است. که این تفسیر را واقعیت می خوانیم. ادراک گزینشی بر تصمیم گیری ما اثر می گذارد. این فرایند بوسیله تاثیر گذاری بر اطلاعاتی که ما به آنها توجه می کنیم، با مشکلاتی که تشخیص می دهیم. و راه هایی که در پیش میگیریم، صورت می پذیرد.
بپذیریم که حقیقت و زیبایی در چشم بیننده قرار دارد،
هیچ بی طرف خالصی وجود ندارد.
از آنجا که ما جهانی متعصب را می بینیم، نتایج نامتعارف از این موقعیت های مبهم به دست می آوریم. ما نمی توانیم ادراک گزینشی را از زندگی خودمان حذف کنیم. هر کدام از ما در هر وضعیتی، اندوخته ای از تجربیات گذشته، تمایلات و علایق شخصی را با خود به همراه داریم. با این وجود می توانیم بطور فعال برای کاهش تمایلات ادراکی تلاش کنیم. این کار با افزایش آگاهی، مقابله با انتظارات و توجه به این مسئله که چگونه دیگران ممکن است موقعیت را تفسیر کنند، امکان پذیر است.
شش. تمایل به تایید
تمایل تایید، نشان دهنده حالت خاصی از ادراک گزینشی است. ما به دنبال اطلاعاتی هستیم که انتخاب هاب گذشته ما را تصدیق کنند. و اطلاعاتی را که با قضاوت های قبلی ما در تناقص باشند، نادیده می گیریم. همچنین ما تمایل داریم اطلاعاتی را بپذیریم که تصورات قبلی ما را تصدیق می کنند. در حالی که رفتاری منتقدانه و مشکوک نسبت به اطلاعاتی داریم که این تصورات را به چالش می کشند. بنابراین اطلاعاتی که جمع آوری می کنیم اغلب تمایل به سمت تایید و حمایت از تصوراتی است که از قبل داریم.
تمایل به تایید، بر جایی که ما برای جمع آوری مدارک می رویم نیز تاثیر می گذارد. زیرا ما به دنبال مکانی هستیم که احتمال می دهیم آنجا چیزهایی را که میخواخیم بشنویم، می یابیم. همچنین این امر سبب می شود که ما بیشتر بر اطلاعاتی که تایید کننده نظرات ما است، تاکید کنیم و اهمیت کمتری به اطلاعات متناقص بدهیم. متاسفانه مدارک و شواهد نشان می دهند، که غلبه بر تمایل به تایید دشوار است. راه حل مشخص آن جستجوی بی حد و حصر برای یافتن اطلاعاتی بر خلاف نظریات خود است.
هفت. انحراف ناشی از چهارچوب
چهارچوب ها، همان ساختار ذهنی هستند، که ما را برای تفسیر و برداشت معانی ایجاد می کنیم. به این دلیل که ما با زبان خود با دیگران ارتباط برقرار می کنیم و این کلمات هستند که چهارچوب ها را شکل می دهند. دید ما به چهارچوب بندی همانند کاری که عکاس با دوربین انجام می دهد، می باشد. عکاسان بعد از انتخاب تصویر، بر آن تمرکز میکنند و در واقع عکس مورد نظر را چهار چوب بندی میکنند.
ما نیز به عنوان تصمیم گیرنده، هنگامی که مسئله ای را تعریف می کنیم، راه های پیش روی خود را مرور می کنیم، احتمالات را تخمین می زنیم و عملکرد مشابه عکاسان داریم. حقیقت این است که عملکرد ما با توجه به چهارچوبی که انتخاب می کنیم، متفاوت است. چهارچوب ها تعیین می کنند که کدام جنبه در یک موقعیت مناسب و کدام یک نامناسب است. مانند عکاسها، از مشکلات آنها این است که نقاط کور ایجاد می کنند.
در هنگام تصمیم گیری، باید به این امر توجه کنید که با چه عینکی به مسئله نگاه می کنید. این عینک ها یا « چارچوب های فکری » پاسخ شما به پرسش های مختلف را مشخص می کند.
بنابراین، چهارچوب ها می توانند با حذف یا تحریف برخی موارد ما را گمراه کنند. نقاط مرجع نادرستی ایجاد کنند و ما را به بیراهه سوق دهند. پیشنهادات در مورد چهارچوب های شما :
• اول از چهارچوبی که در حال استفاده هستید، آگاه باشید. بدانید هدف شما در این چهارچوب چیست و نقاط ضعف آن کدامند؟
• دوم اینکه اطمینان حاصل کنید چهارچوب شما بطور مناسبی در راستای مشکل شماست. بسیاری ما بطور احساسی به چهارچوب های خاصی دل می بندیم. تمایل دارم بطور عام و فراگیر از آن استفاده کنیم.
• سوم اینکه مشکلات رو به شیوه های مختلف چهارچوب بندی کنید. به این نکته توجه کنید که آیا این امر موجب تغییر در تصمیم شما خواهد شد یا نه.
هشت. انحراف دسترسی به اطلاعات
بارزترین مثال این پدیده، ترس از پرواز می باشد. شواهد عقلی نشان می دهد که پرواز با یک خط هوایی معمولا امن ترین راه های حمل و نقل می باشد. احتمال فوت یک شخص در یک اتومبیل بسیار بالاتر از هواپیما است. احتمال تقریبی فوت در هواپیما ۱ به ۱۱ میلیون است. در حالی که در اتومبیل بصورت تقریبی ۱ به ۵ هراز می باشد. این در حالی است که خیلی از مردم این رقم و آمار را باور نمی کنند.
زیرا وقتی هواپیما سقوط می کند و مسافرانش کشته می شوند، به خبر اول رسانه ها تبدیل می شوند. و بدلیل جریحه دار شدن احساسات ما برای همیشه در ذهن باقی می مانند. هر ساله هزاران نفر در تصادفت رانندگی جان می بازند. با این حال تا این موضوع تا زمانی که برای دوستان یا بستگان ما اتفاق نیافتد، بر رفتار و تصمیمات آینده ما تاثیری نخواهد داشت.
پوشش رسانه ای در برابر سوانحی نظیر زمین لرزه، طوفان، حوادث غم انگیز و دیگر پدیده های تاثیر گذار باعث ماندگار شدن این پدیده ها در ذهن می شوند و در نتیجه ما آنها را تکرار شونده تر از آنچه هستند می پنداریم.
کلید درک این تمایل این است که تشخیص دهید شما نتیجه تجارب خود هستید. آنچه دیده اید، خوانده اید و تجربه کرده اید، ادراک و آگاهی شما را از خطر و احتمالات شکل می دهد. از آنجا که سطوح تجارب شما انحراف دارد، احتمالا ادراک و آگاهی شما از خطر و احتمالات نیز نادرست است.
غلبه بر انحراف دسترسی به اطلاعات کاری دشواری می باشد. دو راه پیشنهادی اول اینکه برای تصمیم گیری، به اطلاعات حافظه خود بیش از اندازه اعتماد نکنید. برای تصمیم گیری های مهم اطلاعات حمع آوری شده را جایگزین اطلاعات موجود در حافظه خود کنید. دوم بررسی و سوال درباره داده ها است. از خود بپرسید که آیا من تحت تاثیر اطلاعات موجود قرار گرفته ام یا اطلاعات روشن و واضح است.
نه. انحراف ناشی از قیاس به نمونه
انحراف ناشی از قیاس به نمونه احتمال وقوع یک رویداد را بر اساس میزان شباهت آن رویداد به رویداد دیگر ارزیابی می کند.
اتفاقات تصادفی، قابل پیش بینی نیستند. آنچه در گذشته رخ داده، هیچ تاثیری در رویداد آینده ندارد، ولی بسیاری از ما میانگین احتمالات را باور داریم. مثلا اگر تعداد دفعات پرتاپ سکه زیاد باشد، ممکن است تعداد دفعات آمدن شیر و خط یکسان باشد، ولی در تعداد دفعات کم معمولا یک روی سکه، ۵ یا ۷ یا ۱۰ بار پشت سر هم نمی آید.
به خاطر داشته باشید، کوچک بودن جامعه آماری می تواند منجر به نتایج انحرافی شود. برای مثال ۵ بار سکه انداختن و ۵ بار شیر آوردن است. ولی اگر سکه را ۱۰۰۰ پرتاپ کردید و هر بار شیر آمد با اطمینان میتوان گفت این یک سکه معمولی نیست.
انحراف ناشی از قیاس به نمونه این پیام را به شما می دهد که در مورد تصمیم گیری بر اساس نتایج و داده های بدست آمده از اندازه کوچک هوشیار باشید. این نتایج می توانند قضاوت شما را تحت تاثیر قراردهند و منحرف کنند. و در نهایت در مورد مقایسه شرایط غیر مشابه دقت کنید.
ده. رویارویی با حوادث اتفاقی
وقتی از کلمه «سرنوشت» برای توصیف رویدادهای اتفاقی استفاده می کنیم؛ تصمیم گیری بیشتر آسیب می بیند. چون ما در باور رویدادهای اتفاقی مشکل داریم و بیشتر به دنبال توضیحات منطقی می گردیم. وقتی همه توضیحات منطقی به جایی نمی رسند، از اصطلاحاتی چون سرنوشت، شانس و تقدیر صحبت می کنیم.
یکی از تحریفات جدی ناشی از رویداد های اتفاقی وقتی است که ما الگوهای خیالی را به خرافات تبدیل می کنیم.
برای مثال من هیچ وقت تصمیمات مهم زندگی ام را در روزهای سیزدهم ماه نمیگیرم. یا روز شنبه اول هفته پولی به کسی پرداخت نمیکنم. باید بپذیریم که در زندگی وقایعی هستند که خارج از کنترل ما می باشند. از خودتان بپرسید که آیا الگویی برای توصیف معنادار این وقایع وجود دارد یا اینکه آنها صرفا بر اساس تصادف و اتفاق هستند.
هیچ وقت سعی نکنید از یک اتفاق یا حادثه نتیجه گیری کنید.
یازده. شناخت هزینه های از دست رفته آینده
شما اگر تنها منافع و هزینه های آینده را به آنچه قبلا تحمیل شده، ترجیح دهید، تصمیمات بهتری خواهد گرفت.
زیرا تصمیم هایی که امروز ما می گیریم بر آینده مان تاثیر می گذارند. هیچ کدام از تصمیماتی که ما در حال حاضر میگیریم ،گذشته را اصلاح نمی کند.
بسیاری از ما در هنگام تصمیم گیری غرق هزینه های از دست رفته می شویم. برای مثال، آیا کسی را می شناسید که بشقاب پر از غذا را در رستوران رها کند و برود؟ اکثر مواقع حتی در لحظاتی که سیر هستیم، غذا را تا انتها می خوریم چون به هزینه ای که بابتش پرداخت کرده ایم فکر می کنیم. فارغ از اینکه این پر خوری چه عواقبی خواهد داشت.
یک سوال: چرا بسیاری از ما وقتی پای فراموش کردن هزینه های گذشته از پول و زمان گرفته تا تلاش که می رسد، غیر منطقی عمل می کنیم؟
چرا بجای تمرکز بر آینده، بر گذشته تمرکز می کنیم؟
چون فراموش کردن هزینه های از دست رفته باعث می شوند تا بی اراده، بی ثبات و ولخرج بنظر بیاییم. ما می خواهیم وجهه خودمان را بویژه در جمع حفظ کنیم. به همین خاطر از پذیرش اینکه تصمیم گذشته ما اشتباه بوده، سر باز می زنیم. همچنین ما می خواهیم ثابت قدم بنظر برسیم. چون ثبات یکی از عناصر کلیدی عقلانیت است.
آگاهی از هزینه های از دست رفته چگونه به تصمیم گیری بهتر شما کمک می کند؟
یک. تصمیم هایی که امروز میگیریم تنها بر آینده شما تاثیر می گذارد نه گذشته تان، بنابراین هنگام تصمیم گیری به شکست ها و هزینه های گذشته توجه نکنید.
دو. بسیار خوب است که از اشتباهات خود را بپذیرید. اگر با قبول اشتباهات خود مشکل دارید، از خودتان بپرسید؛ « چرا قبول یک مشکل مرا بهم می ریزد؟ » ایده ای که وجود دارد این است که چه وقت باید بگوییم (( ایست )).
سه. ثبات رای، برای همیشه ویژگی مطلوبی نیست. انعطاف پذیری نیز می تواند ارزشمند باشد. اگر بتوانبد در جهت تامین اهداف، بی ثبات عمل کنید و انعطاف پذیر باشید بسیار خوب است.
« یک تصمیم در گذشته ممکن است تحت شرایط خاصی گرفته شده باشد، اگر آن شرایط تغییر کند، احتمالا دیگر کارساز نخواهد بود. تصمیم قبلی شما لزوما غلط نبوده، بلکه آن تصمیم فقط برای مدت کوتاه و تحت آن شرایط اتخاذ شده است. »
دوازده. خطای جستجوی محدود
وقتی با تصمیمات پیچیده و دشوار روبرو می شویم، شواهد حاکی از آن است که همگی سعی می کنیم فرایند تصمیم گیری خود را با محدود کردن دامنه جست و جو آسان تر کنیم.اکثر ما در برابر پیچیدگی یک مسئله، آن را به سطحی تقلیل می دهیم که براحتی قابل درک باشد. زیرا درک و تحلیل همه اطلاعات مورد نیاز، جهت بهینه سازی تصمیم غیر ممکن می باشد.
ما زمان، دانش و سایر منابع لازم را در فرایند تصمیم گیری منطقی نداریم.
به هنگام مواجهه با یک مشکل پیچیده، ساده ترین مدل را ترتیب می دهیم، یعنی مدلی می سازیم که فقط جنبه های ضروری را بدون در نظر گرفتن پیچیدگی مشکلات آن را در نظر میگیریم. ما همگی مستعد خطای جست و جوی محدود هستیم. این بدان معنا نیست که نمی توانیم آزادانه برای کم کردن آن تلاش کنیم. تلاش را می توان با:
• داشتن ذهنی روشن فکر و آزاد شروع کرد.
• در مورد راهکارها نسنجیده و بی موقع قضاوت نکنید.
• آگاه به آسان تر کردن و سرعت بخشیدن به جست و جوی راه حل
• برای زیاد کردن گزینه های خود وقت بگذارید. تا شانس بیشتری برای یافتن بهترین گزینه خلق کنید.
• حتی راهکارها کامل بنظر رسید، از انتخاب سریع و پایان فرایند جست و جو بپرهیزید.
• علاوه بر گزینه های معلوم، « بیرون از گود » را نگاه کنید تا گزینه های عجیب، غیر معمول و انتخاب نشده را بررسی کنید.
سیزده. خطای درگیری احساسی، از دست دادن منطق
عواطف و احساسات ما، تاثیری قدرتمند بر تصمیمات ما دارند.
همچنین آنها هم بر فرایند تصمیم گیری و هم بر پیامد نهایی تصمیم موثرند.
همه انسان هستیم و دارای احساسات و عواطف. احساساتی نظیر؛ شادی، امید، هیجان، ترس، اضطراب، ناامیدی، خشم و نفرت که اکثر ما به دفعات تجربه کرده ایم. همه افراد در زمان های مختلف، احساساتی می شوند. البته عده ای اجازه می دهند احساساتشان به تصمیماتشان غلبه کنند، به ویژه وقتی که خیلی هیجان زده هستند یا تحت تاثیر استرس شدید قرار دارند.
ما باید از تاثیر احساسات بر روی تصمیم های خود آگاه باشید. هر وقت احساس کردید امکان دارد احساسات منفی به سراغتان بیاید، سعی کنید از زاویه دیگر به تصمیم تان نزدیک شوید. تا احساسات کمترین تاثیر را بر روی تصمیم گیری شما بگذارد.
چهاردهم. میل به خود خواهی
ما در نسبت دادن به موفقیت ها به خودمان و مقصر دانستن دیگران در شکست ها استادانه عمل می کنیم.
ما موفقیت های خود را به عوامل درونی مانند توانایی یا تلاش خود نسبت می دهیم. در حالی که تقصیر شکست های خود را به گردن عوامل خارجی چون بدشانسی و بد اقبالی می اندازیم. هر چند در هنگامقضاوت در مورد دیگران زیاد منصف نیستیم.
وقتی به تصمیمات دیگران نگاه می کنیم سعی می کنیم تاثیر عوامل خارجی را برای آنها بزرگ بدانیم و تاثیر عواملی شخصی را برایشان کوچک بشماریم. برای مثال، وقتی شما پولتان را در بورس از دست می دهید، بد شانسی آورده اید و یا پیشنهاد بدی به شما داده اند. در حالی که شما دیگران پولشان را در بورس از دست داده اند تحت تاثیر عوامل داخلی اشان تصمیم بد و نادرستی گرفته اند.
بررسی نسبت دادن موفقیت به خود و شکست به دیگران به ما کمک می کند تا بفهمیم چطور ما و دیگران تصمیمات خود را تفسیر می کنیم. این بررسی با ما می فهماند که باید مراقب باشیم تا دیگران را بخاطر ضعف هایشان سرزنش نکنیم. در حالیکه نسبت به ضعف های خود با بی تفاوتی رفتار می کنیم.
مدیریت میل به خودخواهی :
اول بایداز این تمایل آگاهی داشته باشیم. دقت کنید؛ موفقیت های گذشته تضمینی برای موفقیت های آینده شما نخواهد بود.
دوم به چالش کشیدن تمایلات طبیعی خود را تمرین کنید. برای مثال وقتی همه جیز خوب است از خود سوال کنید « چه عواملی باعث این این اتفاق شده اند؟ ». یا اینکه وقتی از دید شما همه چیز خراب شده است از خودتان بپرسید: « اگر می توانستم این اتفاق را پیش بینی کنم، چه می کردم؟ ».
پانزدهم. انحراف ادراک
انحراف ادراکی این باور غلط را به ما القا می کند که ما دقیقا پیامد یک حادثه را بعد از اینکه آن پیامد به واقعیت پیوست، پیش بینی کرده ایم.
این امر شامل طیف وسیعی از فعالیت ها است. برای مثال بنظر می رسد بسیاری از مردم در مورد بدیهی بودن قهرمانان جام در روز بعد از بازی مطمئن تر از روز قبل هستند.
چه چیزی انحراف ادراک را توضیح می دهد؟
ما ظاهرا مسیر یک اتفاق نا مشخص که سرمان می آید، قبل از معلوم شدن دلایل واقعی آن اتفاق را بیاد نمی آوریم. از سوی دیگر، به نظر می رسد در بازسازی گذشته طبق برآورد هایی که از قبل طبق آموخته های خود می دانسیتم، نسبتا ماهر هستیم. پس انحراف ادراک ظاهرا هم ناشی از حافظه انتخابی و هم توانایی ما در بازسازی پیش بینی های قبلیاست.
انحراف ادراکی از توانایی ما در عبرت گرفتن از گذشته می کاهد. به ما اجازه می دهد تا فکر کنیم در پیش بینی خبره هستیم و می توانیم در وجود خود اطمینان بیشتری نسبت به درستی تصمیمات آینده داشته باشیم. موثرین راه در درس گرفتن از انحراف ادراکی این است که خودتان را وادار کنید، تا دلایل جایگزینی این امر را که چرا نتایج حاصله از یک واقعه مشخص متفاوت هستند، بررسی کنید.
برای مثال اگر پیش بینی کرده بودید که تیم مورد نظرتان برنده می شود ولی برنده نشده است. سعی کنید ببینید که چرا تیم محبوبتان برنده نشده است. اگر تنها به دلایل اینکه چرا یک واقعه آن طور اتفاق افتاد نگاه کنید، متمایل به اغراق در مورد ناگریز بودن آن پیامد شده و به طرز چشمگیر فرصت های درس گرفتن از اشتباه های خود را از دست می دهید.
شانزده. تعارض در اهداف
تعارض در فرایند تصمیم گیری منطقی نباید وجود داشته باشد.
گاهی ما راهی را انتخاب می کنیم که بالاترین ارزش ها را فراهم می کند. اما در دنیای واقعی، اغلب به خاطر وجود تعارض ها، تصمیم گیری مشکل می شود.
آنچه بالاترین ارزش را فراهم می کند، الزاما آشکار و بدیهی نیست.
اگر یک راه بطور واضح در همه موارد ضروری از بقیه راه ها بهتر باشد، بنابراین تعارض وجود نخواهد داشت. مسلما تصمیم گیری راحت تر خواهد بود. اما این مورد نادر است؛ برای مثال هیچ همسری بی عیب نیست. شما در بر قراری ارتباط با دیگران، شخصیت، هوش، ظاهر فیزیکی، علایق، ارزش ها، موقعیت مالی و معیار های دیگر را در نظر می گیرید. سپس تصمیم می گیرید کدام معیارها از بقیه مهم تر هستند و بعد تناسب را ایجاد می کنید.
نکته کلیدی این است؛ هرچه اهداف واضح تر باشند، حل تعارض ها و ایجاد تناسب راحت تر است.
هفده. تله اطلاعات بیشتر
اطلاعت بیشتر لزوما بهتر نیستند. ما ظرفیت محدودی برای پذیرش اطلاعات داریم. وقتی اطلاعاتی را که ما با آن کار می کنیم، بیشتر از ظرفیت پردازش ما باشد، نتیجه آن گران باری اطلاعات است.
کمیت اطلاعات، مترادف با کیفیت آن نیست. تعداد کمی از اطلاعات معتبر و قابل اعتماد هستند. زمانی که ما بیش از حد در معرض اطلاعات قرار می گیریم، تمایل به انتخاب کردن، چشم پوشی کردن، رد کردن یا فراموش کردن اطلاعات داریم.
متاسفانه اغلب اطلاعات ارزشمند از حافظه ما پاک می شوند و در نهایت اطلاعات بی ربط و یا اطلاعاتی که به آنها احساس خاصی داریم در خاطر ما می ماند.
ما اغلب در تصمیم گیری های پیچیده، به دنبال کسب اطلاعات بیشتر هستیم. زیرا اطلاعات بیشتر را با نتیجه بهتر مرتبط می دانیم. از طرف دیگر جست و جوی مستمر برای کسب اطلاعات بیشتر می تواند به وقفه های غیر لازم یا حتی عدم حرکت کامل در حرکت به سوی اهداف منتهی شود.
چه زمانی اطلاعات کافی است؟ چگونه کیفیت از کمیت اطلاعات را تشخیص دهیم؟
اول با تمرکز بر اهداف خود شروع کنید. اهداف روشن و واضح برای تصمیمات عقلایی حیاتی هستند. اگر اهداف شما مشخص، ثابت و واضح باشند، شما کمتر به دنبال اطلاعات بی ارزش می گردید و سعی در جمع آوری اطلاعات کارآمد و بهینه دارید. ضمن آنکه بهتر می توانید ارزیابی کنید که اطلاعات جدید مهم هستند یا خیر؟
دوم بپذیرید که شما هرگز همه اطلاعاتی را که می خواهید بدست نخواهید آورد. تردید و نبود قطعیت، بخشی از زندگی و بخشی از تصمیم گیری است. شما نمی توانید تردید را از بین ببرید. فقط می توانید با کسبی از اطلاعات مناسب، آن را به حداقل برسانید.
سوم، زمانی را صرف فکر منتقدانه و تامل کردن کنید. بهترین انتخاب زمانی اتفاق می افتد که شما وقفه ای بین دریافت اطلاعات و تصمیم گیری بگذارید.
هجده. مرور و زنده کردن تصمیمات گذشته
تصمیمات گذشته را دوباره مرورو زنده کنید. نباید زمان قابل توجهی را صرف مرور کردن تصمیم های قدیمی خودمان کنیم.
جنبه مثبت و مطلوب مرور تصمیمات گذشته می تواند فرصت یادگیری را فراهم سازد. می شود از موفقیت ها و اشتباهات گذشته خود درس بگیریم. بیاموزیم که چه چیز، موثر و چه چیز غیر موثر است. به این حال این کار یک حرکت نزولی دارد و آن هدر دادن زمان و تلاش است. بعد از اینکه تصمیم گرفته می شود، برگشت به آن تصمیم اغلب هزینه اضافی است. این کار همچنین موجب هراس ما در مورد تصمیم گیری های آینده می شود.
تامل و تعصب بیش از حد در مورد تصمیمات گذشته، بخصوص هنگامی که آن تصمیمات به اشتباه گرفته شده باشند، منجر به تعلل و سستی در تصمیم گیری های آتی خواهد شد.
نگذارید تصمیمات نادرست قبلی، مبنای تصمیم گیری های نادرست بعدی شوند.
شما باید نگران جنبه های منفی پشیمانی باشد.
نوزده. ریسک پذیری در تصمیم گیری
ریسک پذیری تضمینی برای موفقیت نیست. ولی بسیار سخت است که بدون از دست دادن بعضی از امنیت ها و فرصت ها به موفقیت رسید. با فعال بودن و تلاش کردن می توانید تصمیمات موثرتری بگیرید.
اگر ریسک پذیری برای شما عادی و جذاب بوده باید مراقب باشید و احتیاط را فراموش نکنید. گزینه هایی را انتخاب کنید که نقاط مثبت آنها بیشتر از نقاط ضعفشان باشد. زندگی بدون ریسک اغلب با عدم تصمیم گیری خود را نشان می دهد.
در مورد تصمیم گیری رویکرد قمار گونه نداشته باشید. ریسک پذیری نیازمند آن است که متفکرانه، هوشمندانه به طور گزینشی و با بررسی دقیق احتمالات همراه باشد. گزینه هایی با کمترین شانس موفقیت و بدون بازدهی، قمار هستند.
میزان تحمل ریسک پذیری خود را بشناسید، آیا ریسک پذیر هستید یا خیر؟ انتخاب گزینه هایی را داشته باشید که برای سطح ریسک پذیری شما مناسب باشد. حساب شده ریسک کنید. قمار نکنید. با دقت هر دو جنبه مثبت و منفی یک تصمیم را بررسی کنید.
بیست. تجربه می تواند تصمیم گیری را بهبود بخشد، اما…
تجربه می تواند معلمی عالی باشد، اما نه همیشه. تجربه می تواند باعث غرور، اعتماد بنفس بیش از حد و حتی اتخاب های فاقد خلاقیت شود. تجربه نباید بر واقع بینی شما سایه بیاندازد و انتخاب های شما را محدود کند.
منظور از واژه تجربه چیست؟
آیا مدت زمان انجام کار است؟ آیا مقدار کسب مهارت است؟ ارزش تجربه در تصمیم گیری به چگونگی تعریف شما از این واژه بستگی دارد. چون مت هم به کیفیت هم به کمیت اهمیت می دهیم. بنابراین تجربه را اینگونه تعریف می کنیم؛
تکرار باز خوردی که از طریق کسب مهارت به دست آمده است.
بنابراین تجربه ممکن است نتیجه ۲۰ سال کسب مهارت نباشد بلکه ممکن است، تجربه یک ساله باشد که ۲۰ بار تکرار شده است.
ابعاد منفی تجربه :
تجربه وقتی منجر به غرور، اطمینان بیش از حد و آگاهی نادرست شود، می تواند کیفیت تصمیم گیری را کاهش دهد یا تفکر خلاق را محدود کند.
آگاه باشید تجربه می تواند مثل یک سرمایه ارزشمند باشد یا می تواند باعث غرور و اطمینان بیش از حد شود. اشخاصی که در گذشته موفقیت کسب کرده اند، باید کاملا هوشیار باشند دچار اطمینان بیش از حد نشوند. خصوصا در مواقعی که با مشکلی خارج از محدوده تخصص روبرو می شوند. وقتی در موقعیت های جدید قرار می گیرید، یافتن راه حلی خلاقانه نیازمند است که خارج از محدوده معمول، به انتخاب خود فکر کنید.در هنگام مسائل روزمره می توانید بر تجربیات خود تکیه کنید.
بیست و یک. تمایل به استفاده از شواهد در دسترس
برخی از معما ها بر همین اساس طراحی شده اند. به گونه ای که ذهن شما از توجه به نکات اصلی غافل می کند و بر اساس آخرین اطلاعاتی که در اختیارتان قرار گرفته قضاوت می کنید. اگر تصمیم داشته باشید کسب و کار جدیدی راه بیاندازید و در همین ماه های اخیر سه تن از دوستان شما مجبور به تعطیل کردن شرکت خود شده باشند ،احتمالا ریسک راه اندازه کسب کار را بیشتر از میزان واقعی تخمین خواهید زد.
به شکل مشابهی، اگر سه تن از دوستان شما در کسب و کار خود به شدت موفق شده باشند، احتمالا ریسک راه اندازی کسب و کار جدید را، کمتر از میزان واقعیآن تخمین خواهید زد. هیچ یک از این دو دیدگاه صحبح نیست.
بیست و دو. تمایل به تنوع
امتحان کردن گزینه های متفاوت سخت تر از آن چیزی است که فکر می کنید. نحستین مانع شما منحنی یادگیری است. بعضی از تصمیم های ما صرفا به دلیل تنوع است. این نوع تصمیم گیری ها الزاما بهبهترین نتایج منتهی نمی شوند.
اگر وضعیت فعلی شما رضایت بخش است ولی در پی تغییر هستید، همیشه به انگیزه هایتان توجه کنید. شاید تنهت به دلیل تنوع طلبی در پی تغییر شرایط هستید.
آیا واقعا انتخاب جدید شما در مقایسه با وضعیت قبلی، برتری خاصی دارد؟
یا تنها مزیت آن در ایجاد تنوع است؟
شاید انتخاب یک تفریح سالم متفاوت، شما را از بهم ریختن و ایجاد تغییر در تصمیم هایتان منصرف کند.
متفاوت بودن همیشه مزیت نیست.
اثرات منفی دیدگاه تنوع طلبانه را در نظر بگیرید.
بیست و سه. قدرت و خطر تکیه بر شهود
خطر تکیه بر شهود، زمانی است که شهود در حوزه هایی مورد استفاده قرار گیرد که در آنها دانش و تجربه عمیق وجود ندارد. ما انسانها، حدس و گمان هایمان را همچون واقعیت می پنداریم. باید به شدت مراقب باشیم تا در هنگام توسل به شهود، در دام تفکرات فردی خود گرفتار نشویم.
در بسیاری از مواقع، از شهودی استفاده می کنیم که مبتنی بر شرایط گذشته است. بطوریکه در محیط و شرایط جدید، مصداقی ندارد. باید به شرایطی توجه داشته باشیم که در آن قواعد بازی تغییر می کند.
نتیجه تصمیم گیری های شهودی چندان بد هم نیست. گاهی نتیجه آنها بهتر از تصمیم گیری های منطقی و عقلی است. رعایت برخی اصول خاص، می توان بر اساس شهود خود ( که برخاسته از دانش و تجربه قبلی ما است ) تصمیم گیری کرد. شهود بر پایه تجربیات عمیق و متعدد شکل گرفته است. در چنین شرایطی، شهود صرفا یک احساس درونی نسبت به یک حوزه ناشناخته شده نیست و می توان بر اساس آن تصمیم گرفت.
بیست و چهار. مراقب میان بر های جذاب باشید.
گاهی اوقات در تصمیم گیری با یک راه حل جدید، اما آزمایش نشده مواجه می شویم « یک میان بر » .
همواره به ریسک هایی که در انتخاب راه حل های جدید وجود دارد توجه داشته باشید. حتی اگر یک راه جدید سریع تر یا کم هزینه تر است، ممکن است در بلند مدت هزینه ای بیشتری به شما تحمیل کند.
به یاد داشته باشید راه های آزمایش نشده، هزینه های اکتشاف و مواجهه با پدیده و اتفاقات جدید و ناشناخته را با خود به همراه دارند.
دلایلی که ممکن است از خطرات مبان بر، غتفل شویم:
یک. مسحو زیبایی ها و جذابیت های گزینه جدید شویم و توان فکری خودمان در خلق راه حل به حداقل برسانیم
دو. در ارزیابی یک ایده یا راه حل جدید، ممکن است عدم آشنایی با همه جنبه های آن، باعث شود جنبه های مثبت بیش از جنبه های منفی مورد توجه مان قرار گیرد.
ممکن است ریسک ها و هزینه های یک راه امتحان نشده، قابل دفاع و توجیه پذیر باشد؛ اما باید به یاد داشت، که لااقل در مورد وجود یا عدم وجود چنین توجیهی فکر کنیم. شجاعت آزمودن راه حلهای جدید را داشته باشید. اما خطرات احتملی را ارزیابی کنید. هزینه ها و ریسک های ناشی از صرف زمان برای یک راه حل جدید را در تصمیم گیری خود لحاظ کنید.
بیست و پنج. بیش از حد جدی گرفتن تصمیم ها
تنش وپیچیدگی بخش جدایی ناپذیر تصمیم گیری است . اما همیشه بکوشید با کمی حس طنز و شوخ طبعی به دنیای تصمیم گیری وارد شوید . بیش از حد جدی گرفتن تصمیم ها می تواند به تجزیه وتحلیل بیش از حد افراطی ونیز به تاخیر افتادن تصمیم گیری منجر شود . این کار ممکن است موجب هرز رفتن توان تصمیم گیری شما شود.
هیچ وقت اجازه ندهید بزرگ بودن تصمیم شمارا بترساند . قطعا تصمیم هایی وجود دارند که تمام زندگی شما را تحت تاثیر قرار میدهد . برخی تصمیم ها مرگ زندگی شما را مشخص میکند اما همیشه کمی از فضای تصمیم گیری فاصله گرفته وبا روحیه خوب کمی حس طنز به مسله بنگرید . در مواجهه با هر شرایطی که در برابر سماستذدر جستجوی طنزی باشید.
حتی اگر این طنز سیاه باشد اگر نمیتوانید از ته دل بخندید ، لاقل لبخند بزنید. ابن کار باعث میشود:
از زاویه دیگری به مسله نگاه کنید این زاویه جدید ممکن است راه حل های جدیدی به روی شما باز کند. حتما بکوشید در میان گزینه های خود چند گزینه طنز آمیز خنده دار هم داشته باشید. این برخورد باعث میشود مرزهای تفکر شما گسترش یافته و شاید در نهایت به بافتن ایده های جدیدی منتهی شود.[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]