سلسله مراتب نیازهای انسان ، نیازهای اجتماعی انسان، هرم مازلو
نظریه « سلسله مراتب نیازهای انسان » یا « نیازهای اجتماعی انسان » یا « هرم مازلو » توسط آبراهام هَرولد مَازلو ( Abraham Harold Maslow) روانشناس انسان گرای آمریکایی مطرح شد. مازلو همچنین به عنوان پدر روانشناسی انسان گرا شناخته میشود. او در سال۱۹۵۴ کتاب «انگیزه و شخصیت» را دربارهٔ نظریه سلسله مراتب نیازها منتشر کرد.
نیازهای اجتماعی انسان از نظر مازلو
هر کدام از ما، دارای یک طبیعت درونی بیولوژیکی هستیم که به یک معنا، طبیعی، ذاتی و غیرقابل تغییر است. و به روش علمی میتوان آن را مطالعه کرد. این طبیعت درونی ذاتاً یا لزوماً بد نیست. نیازها، عواطف و ظرفیتهای اساسی انسان در ذات خود خنثی، پیشا اخلاقی و حتی خوب هستند.
به نظر میرسد که انسان ذاتاً و لزوماً بد نیست. بیماری و رفتارهای شرورانه، در نتیجهٔ ناکام ماندن انسان در رسیدن به اهداف نیازهای طبیعی، عواطف انسانی و استعدادهایش ایجاد میشود.
حتی خشم، لزوماً بد نیست. اگرچه میتواند به بدی منجر شود ولی ذاتاً اینگونه نیست و میتواند خوب باشد. طبیعت بشر آنقدر که اغلب میگویند به بدی نزدیک نیست. حقیقت این است که فرصت شکوفایی را از انسان دریغ داشتهایم. از آنجا که طبیعت بشر بد نیست، قرار نیست آن را سرکوب کنیم. در عوض باید آن را آزاد کرد و پرورش داد.
اینگونه میتوانیم یک زندگی توأم با باور، رشد، شادی و باروری داشته باشیم. نادیده گرفتن بخش طبیعی درونمان، دیر یا زود و آشکار و نهان به بیماری منجر میشود. طبیعت درونی ما مثل طبیعت و غرایز حیوانات، پر قدرت و مهارناپذیر نیست بلکه به آسانی توسط فرهنگ، عادات و نگرشهای غلط، مغلوب میگردد. حتی وقتی ضعیف میشود به ندرت بهطور کامل ناپدید میشود.
هر چقدر که ما در مورد گرایشهای طبیعی انسانی و سلسله مراتب نیازهای انسانی بیشتر بدانیم این برایمان آسانتر خواهد بود که به او بگوییم تا چگونه خوب باشد، شاد باشد، مفید باشد و به خود احترام بگذارد، چگونه دوست داشته باشد و چگونه استعدادهایش را شکوفا کند. یه این شیوه میتوان اغلب مشکلات شخصیتی آینده را حل کرد.
۱- نیازهای فیزیولوژیکی یا نیازهای جسمانی
این نیازها شامل ابتداییترین و اساسیترین نیازهای انسان هستند. که برای ادامه بقا ضرورت دارند. مثل آب، هوا، غذا، خواب، مسکن و مسائل جنسی. مازلو عقیده داشت که اینها اساسیترین و غریزیترین نیازها درسلسله مراتب نیازهای انسان هستند. زیرا تا اینها برآورده نشوند؛ بقیه نیازها در اولویت قرار نمیگیرند.
۲- نیازهای امنیتی
نیازهای امنیتی نیز برای بقا اهمیت دارند. امّا به اهمیت نیازهای فیزیولوژیکی نیستند، مثل امنیت بدن، شغل، اموال، اخلاقی، خانواده، سلامتی و مالی.
۳- نیازهای اجتماعی یا نیازهای تعلقپذیری و عشق
این نیازها شامل وابستگی، تعلّق خاطر، عشق و عاطفه است. به عقیده مازلو این نیازها کمتر از نیازهای فیزیولوژیکی و نیازهای امنیتی، اساسی هستند. روابط دوستانه، وابستگی عاطفی و روابط خانوادگی به ارضاء این نیازها کمک میکند. عضویت در گروههای اجتماعی، محلی و مذهبی نیز چنین اثری دارد.
۴- نیازهای احترامی
پس از ارضاء نیازهای فیزیولوژیکی، امنیتی و اجتماعی، نیاز به مورد احترام واقع شدن، اهمیت فزایندهای مییابد. این نیازها شامل نیاز به چیزهایی است که در احترام به خود، ارزشهای شخصی، شناخت اجتماعی و پیشرفت، انعکاس مییابد. مازلو در کتاب انگیزش و شخصیت در توضیح نیاز به عزت نفس میگوید:
همه افراد جامعه ما (بجز برخی بیماران) به یک ارزشیابی ثابت و استوار و معمولاً عالی از خودشان، به احترام به خود یا عزت نفس یا احترام به دیگری تمایل دارند. ولی در جای دیگر میگوید: این سطح از نیازها را میتوان در دو مجموعه فرعی طبقهبندی کرد:
اول اینکه آنها عبارت از: تمایل به قدرت، موفقیت، کفایت، سیادت، شایستگی، اعتماد در رویارویی با جهان، استقلال و آزادی.
دوم اینکه در ما چیزی هست که میتوانیم آن را تمایل به اعتبار و حیثیت (که آن را احترام دیگران نسبت به خودمان میتوان تعریف کرد)، مقام، شهرت، افتخار، برتری، معروفیت، توجه و اهمیت و حرمت یا تحسین بنامیم.
مازلو در مورد پیامدهای عدم ارضای این سطح از نیازهای پنجگانه مینویسد: بی اعتنایی به این نیازها موجب احساساتی از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی میشود. که این احساسات نیز خود به وجود آورنده دلسردی و یاس اساسی خواهد شد.
۵- نیازهای خودشکوفایی
این بالاترین سطح نیازها در سلسله مراتب مازلو است. انسانهای خودشکوفا، افرادی هستند خودآگاه، علاقهمند به رشد شخصی، کمتوجه به عقاید دیگران و علاقهمند به ارضاء توانائیهای بالقّوه خود.
مازلو به این نتیجه رسید که افراد خود شکوفا دارای چند خصیصه مشترکاند:
- واقعیت را به خوبی درک کرده و قادرند شرایط مبهم را تحمل کنند.
- خود و دیگران را آنچنان که هستند قبول میکنند.
- در اندیشیدن و رفتار خود جوشند.بیشتر مسئله مدارند تا خود مدار.
- از بذله گویی بر خوردارند.
- بسیار خلاقند.
- به سادگی همرنگ جماعت نمیشوند.
- به شادکامی انسانها علاقهمندند.
- از تجربههای اساسی زندگی عمیقاً لذت میبرند.
- بیشتر با مردمان معدودی روابط عمیق و ارضاکننده دارند تا با تعداد زیادی از مردم.
- قادرند به نحو عینی به زندگی بنگرند.
مازلو عقیده داشت که این نیازها مشابه غرایز انسانی هستند. و نقش عمدهای در رفتار انگیزشی دارند. نیازهای فیزیولوژیکی امنیتی، اجتماعی و احترامی به نام نیازهای کمبود یا نیازهای کاستی (Deficiency needs) هستند. به این معنی که این نیازها به دلیل محرومیت به وجود میآیند. برآورده کردن این نیازهای سطح پائینتر به منظور اجتناب از احساسات یا پیامدهای ناخوشایند اهمیت دارد. مازلو بالاترین سطح هرم نیازها را نیاز رشد مینامد.
نیازهای رشد به دلیل کمبود یا محرومیت از چیزی به وجود نمیآیند بلکه زائیده تمایل رشد از سوی یک فرد هستند.
میتوان سلسله مراتب نیازهای انسان یا هرم مازلو در معماری زندگی را چون نردبانی پنداشت که باید پیش از رفتن به پله دوم پای خود را روی پله اول و پیش از پله سوم، روی پله دوم گذاشت و الی آخر.
از این رو، پایینترین و نیرومندترین نیاز، باید پیش از بروز نیاز طبقه دوم برآورده شده باشد و سلسله مراتب به همین ترتیب پیش برود تا پنجمین یا نیرومندترین نیاز، یعنی تحقق خود پدیدار شود.
بدین ترتیب، شرط اولیه دست یافتن به تحقق خود، ارضای چهار نیازی است که در سطوح پایینتر این سلسله مراتب قرار گرفتهاند. به دیگر سخن، تحقق خود (خودشکوفایی) عالیترین سطح سلسله مراتب مزلو است، اما مرتبهای است که او احساس میکرد که معدودی از انسانها، براساس شالودهای استوار، به آن رسیده و در آن متمکن شدهاند.
با توجه به اینکه در الگوی مازلو، هر مرحله به مرحله قبلی وابسته است، هر فرد باید در هر مرحله جدید از زندگی خود، تا اندازهای این نیازها را از نو ارزیابی کند.